گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
اخبار و احادیث در فضل اهلبیت
جلد دوم
فصل فی أن الشیعۀ الامامیۀ هم الفائزون




اشاره
فصل فی الاخبار الواردة والاحادیث الصادرة من کتب اهل السنۀ أن الشیعۀ الامامیۀ هم الفائزون
« الّذینَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ »
(بقره: 62 ) وأنَّ أعْداءَهُمْ هُمُ الْخاسِرُون.
یعنی: این فصلی است در اخبار و احادیث کهآمده است در کتب اهل سنّت، در آن که شیعه امامیّه، ایشانند ظفر و فیروزي یافتگان.
آن کسانی که هیچ ترسی و اندوهی ایشان را نیست، و دشمنان ایشانند که زیانکارند.
حدیث اوّل:
عن ابن عبّاس، قال: قال رسول اللّه صلّی الله علیه وآله:
لَوِ اجْتَمَعَ الْخَلایِق کُلُّهُمْ عَلَی حُبِّ عَلِیِّ بْنِ أبِی طَالِبٍ لَمَا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ و جَلَّ النَّارَ
.[248 / [بحار: 39
یعنی: پیغمبر صلّی الله علیه وآله فرمود که: اگر همه خلایق جمع شدندي بر دوستی علیّ بن ابی طالب، خداي تعالی آتش دوزخ
نیافریدي. از این حدیث معلوم شد که محبّ علیّ از اهل جنّت است، و دوزخ ابدي مأواي اعادي و منکران خلافت او.
حدیث دویم:
عَنْ أنَسْ، عَنِ النَّبِی صلّی الله علیه وآله قَالَ:
حُبُّ عَلِیِّ بْنِ أبِی طَالِبٍ حَسَنَۀٌ
صفحه 21 از 282
ص: 13
لَا تَضُرُّ مَعَهَا سَیِّئَۀٌ وَ بُغْضُهُ سَیِّئَۀٌ لَا تَنْفَعُ مَعَهَا حَسَنَۀ
248 ] یعنی: روایت است از انس مالک از پیغمبر صلّی الله علیه وآله کهاو فرمود: دوستی علیّ بن ابی طالب نیکی است / [بحار: 39
که زیان نمیدهد با وي هیچ بدي، و دشمنی وي بدي است که سود نمیدهد با وي هیچ نیکی؛ و صورت این چنان است که
صورت ایمان [ 7] چون کافر ایمان آورد، معاصی ماقبل ایمان، جمله مجبوب و مضمحل میگردد، به دلیل قوله تعالی:
إِنْ یَنْتَهُوا یُغْفَرْ لَهُمْ ما قَدْ سَلَفَ وَ إِنْ یَعُودُوا فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ الْأَوَّلِینَ
(انفال: 38 )، یعنی: گناهان پیش از ایمان همه باطل گردد، به دلیل گفتار حق تعالی که فرمود: اگر شما باز ایستید از این گناهان و
توبه کنید و ایمان آرید، آمرزیده شما را گناهان گذشته؛ و حدیث رسول صلّی الله علیه وآله:
یَجُبُ ما قَبْلَهُ،
یعنی: هر که مسلمان شود، گناهانی که در حالت کفر کرده باشد، اسلام آن را ببرد و محو کند؛ و حدیث:
التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ کَمَنْ لَا ذَنْبَ لَه
435 ] یعنی: توبه کننده از گناهان، همچون کسی است که خود گناه نکرده. پس محبّت و موالات علیّ و اولاد او- علیه / [کافی: 2
[السلام]- مُفنی ومُزیل و محو کنند جمله معاصی است، و این محبت طاعتی است چون ایمان، و توبه که جمله معاصی با آن محو
گردد.
حدیث سیّم:
عن ابن عبّاس عن رسول اللّه صلّی الله علیه وآله:
جَاءَنِی جَبْرَئِیلُ علیه السلام مِنْ عِنْدِ اللَّهِ بِوَرَقَۀِ آسٍ خَضْ رَاءَ مَکْتُوبٌ فِیهَا بِبَیَاضٍ إِنِّی افْتَرَضْتُ مَحَبَّۀَ عَلِیِّ بْنِ أبِی طَالِبٍ عَلَی خَلْقِی فَبَلِّغْ
ذَلِکَ عَنِّی
[275 / [بحار: 39
یعنی: روایت است از عبداللّه عباس از رسول خدا صلّی الله علیه وآله که: او فرمود به من: آمد جبرئیل از درگاه خداي- عَزَّ وَ جَلَّ-
ویک برگ مُرد [مُورد: نوعی درختچه زیبا که از رنگ آن استفاده می شود.] سبز به من آورد. بر آنجا به خط سفید نوشته که: من
فرض و واجب گردانیدم محبّت علیّ بن ابی طالب را بر آفریدگان خود. تو برسان بدیشان این سخن را از حضرت من؛ و
صفحه 22 از 282
ص: 14
امیرالمؤمنین علیه السلام به اتّفاق، از اهلجنّت است؛ و حدیث:
ألْمَرْءُ مَعَ مَنْ أحَبَّه،
یعنی: مرد با آن کسانی بود که وي را دوست دارد. محبّتی که او را امام داند، بعد از [« احبّ » 392 . در همه جا / [مسند احمد: 1
رسول خدا صلّی الله علیه وآله، با اوباشد در بهشت، به آیه: یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ (اسراء: 71 )، یعنی: در روز قیامت، هر
جمعی مردم را با امام ایشان باز خوانند.
حدیث چهارم:
عَنْ ثابتٍ عَنْ أنَسٍ قالَ قالَ رَسُولُ اللّه صلی الله علیه وآله:
خَلَقَ اللَّهُ مِنْ نُورِ وَجْهِ عَلِیِّ بْنِ أبِی طَالِبٍ علیه السلام سَبْعِینَ ألْفَ مَلَکٍ یَسْتَغْفِرُونَ لَهُ وَ لِمُحِبِّیهِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَۀِ
.[118 / [بحار: 27
یعنی: روایت است از ثابت و انس مالک که: رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرمود که، بیافریده است خداي- عَزَّ وَ جَلَّ- از نور روي
علیّ بن ابی طالب، هفتاد هزار فرشته را، و ایشان استغفار میکنند از براي علی و از براي دوستان او تا روز قیامت؛ و علیّ علیه السلام
معصوم است از همه گناهی، و استغفار ملائکه از براي وي، همه درود و تحیّات بُوَد و مزید رفع درجات بُوَد، و سبب آمرزش
گناهان دوستان وي بُوَد، و استغفار ملائکه نباشد الّا از براي مؤمنان و در محل قبول.
حدیث پنجم:
عن عبداللّه بن مَسْعود قالَ قالَ رَسُولُ اللّه صلّی الله علیه وآله:
إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَۀِ یَقْعُدُ عَلِیُّ بْنُ أبِی طَالِبٍ عَلَی الْفِرْدَوْسِ وَ هُوَ جَبَلٌ قَدْ عَلَا عَلَی الْجَنَّۀِ وَ فَوْقَهُ عَرْشُ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ مِنْ سَ فْحِهِ تَنْفَجِرُ
أنْهَارُ الْجَنَّۀِ وَ تَتَفَرَّقُ فِی الْجِنَانِ وَ هُوَ جَ الِسٌ عَلَی کُرْسِیٍّ مِنْ نُورٍ تَجْرِي بَیْنَ یَدَیْهِ التَّسْنِیمُ لَا یَجُوزُ أحَ دٌ عَلَی الصِّرَاطِ إِلَّا وَ مَعَهُ بَرَاءَةٌ
بِوَلَایَتِهِ وَ وَلَایَۀِ أهْلِ بَیْتِهِ یُشْرِفُ عَلَی الْجَنَّۀِ فَیُدْخِلُ مُحِبِّیهِ الْجَنَّۀَ وَ مُبْغِضِیهِ النَّارَ
.[116 / [بحار: 27
صفحه 23 از 282
ص: 15
یعنی: روایت است از عبداللّه بن مسعود که: رسول صلّی الله علیه وآله فرمود که: چون روز قیامت باشد، بنشیند علیّ بن ابی طالب بر
کوه فردوس- که کوهی است از کوههاي بهشت و کوه فردوس، بلند و زیر [: زبر] است بر بهشت، و بالاي این کوه عرش خدایی
است- جَ لَّ جَلاله- و از دامن این کوه جويهاي بهشت روان میشوند و در بستانهاي بهشت پراکنده شوند و روان میگردند-
وامیرالمؤمنین علی علیه السلام نشسته باشد بر کوهی از نور، و فراپیش او چشمه تسنیم میرود، و هیچ کس بر صراط نگذرد الّا که
با او همراه بُوَد براتی به ولایت علی و ولایت اهل بیت وي، و علی علیه السلام مطّلع و مُشرف بُوَد بر بهشت و دوستان خود را بر
بهشت درآورد و دشمنان خود را به آتش دوزخ اندازد.
حدیث ششم:
عَنْ عَلِیعلیه السلام أِنَّهُ قال: قالَ رَسُولُ اللّه صلی الله علیه وآله:
لَمَّا أُدْخِلْتُ الْجَنَّۀَ رَأیْتُ الشَّجَرَةَ تَحْمِلُ الْحُلِیَّ وَ الْحُلَلَ أسْفَلُهَا خَیْلٌ بُلْقٌ وَ أوْسَطُهَا الْحُورُ الْعِینُ وَ فِی أعْلَاهَا الرِّضْوَانُ قُلْتُ: یَا جَبْرَئِیلُ
لِمَنْ هَذِهِ الشَّجَرَة؟ قَالَ: هَذِهِ لِابْنِ عَمِّکَ أمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أبِی طَالِبٍ إِذَا أمَرَ اللَّهُ الْخَلِیقَۀَ بِالدُّخُولِ إِلَی الْجَنَّۀِ یُؤْتَی بِشِیعَۀِ عَلِیٍّ
حَتَّی یُنْتَهَی بِهِمْ إِلَی هَذِهِ الشَّجَرَةِ فَیَلْبَسُونَ الْحُلِیَّ وَ الْحُلَلَ وَ یَرْکَبُونَ الْخَیْلَ الْبُلْقَ وَ یُنَادِي مُنَادٍ هَؤُلَاءِ شِیعَۀُ عَلِیٍّ صَبَرُوا فِی الدُّنْیَا عَلَی
الْأذَي فَحُبُوا هَذه المنازل الْیَوْمَ
[138 / [بحار: 8
یعنی: روایت است از امیرالمؤمنین علیّ علیه السلام که: پیغمبر صلّی الله علیه وآله فرمود که: در شب معراج، در آن هنگام که مرا به
بهشت در آوردند، در آنجا درختی دیدم که بار آن درخت حلّهها و زیورها بود. در زیر آن درخت، اسبان ابلق بودند، و در میان
آن حور عین بودند، و در بالاي آن رضوان بودند. گفتم: یا جبرئیل! از آن کیست این درخت؟ گفت: از آنِ پسر عمّ تو امیرالمؤمنین
علیّ علیه السلام. چون خداي تعالی امر کند خلایق را که به
صفحه 24 از 282
ص: 16
بهشت در روند، یعنی که اهل بهشت بُوَند، اجازت آید که به بهشت درآیند. در آن حالت، شیعه علیّ علیه السلام را بیارند تا وقتی
که به نزدیک این درخت رسند حلّههاي این درخت بپوشند و زیورهاي آن بر خود کنند و بر اسبان ابلق نشینند، و منادي ندا میکند
که: این گروه شیعه علیاند که در دار دنیا، رنجها و زحمتها و ذلّتها کشیدهاند. و بر آن صبر کردهاند تا لاجرم امروز به عطا
دادهاند ایشان را این منزلتها.
و هیچ شکّی نیست که آن رنج و محن و بلا و فتن که به شیعه اهل بیت رسید به هیچ قومی نرسید. اگر در دور اوّل بود،
امیرالمؤمنین با جمله بنی هاشم و تَبَع ایشان، چون ابوذر و سلمان و عمّار یاسر و مقداد بن أسود کندي و ابوالهیثم تیّهان و محمّد بن
ابی بکر و اضراب ایشان از اکابر صحابه، دائماً در زحمت بودند و در طرد و نفی و حرق و غرق و قتل و ایذا و حرمان از حقوق
خویشتن؛ و اگر در دور معاویه- علیه اللّعنۀ- بود، خود مخفی نماند که آن لعین بن لعین چه کرد با خاندان محمّد و با شیعه اهل
البیت، که در جمله دیار عرب، هر جا که وي را معلوم بود که مؤمنی است میکشت، و به لعنت ایشان میفرمود، و حسن بن علی
علیه السلام را به زهر شهید کرد، و حُجر بن عدي را که از زهّاد و ابدال زمانه بود و در عصر خویشتن در ورع یگانه و عفّتوکثرت
عبادت او بر فضلا مخفی نماند، معاویه وي را دعوت کرد به لعنت اهل بیت رسول علیه السلام، او از آن امتناع و ابا کرد. آن لعین
بفرمود تا او را با هزار و پانصد تن از مرد و زن و کودك و بزرگ از قبیله او بکشتند و به آتش بسوختند.
و امثال این از فعلات که از آن لعین ولد الحرام صادر شد؛ و این لعین مدّت نوزده سال و سه ماه که ایّام تغلّب او بود بدین صفت به
سر میبرد با شیعه؛ وآن لعین را نود و هشت سال عمر بود و گویند که هشتاد سال.
و بعد از او یزید کافر ابن کافر، حسین و اصحاب حسین و قربات حسیندر کربلا آن کرد که بر عالَمیان آن حال مستور نماند، و در
مشرق و مغرب، امروز
صفحه 25 از 282
ص: 17
علما و واعظان باز میگویند؛ و آن لعین سه سال و نه ماه مَلِک بود و بدین صفت که شنیدي میکرد تا به دوزخ رسید، و عمر وي
سی و هفت سال بود. گویند کهمست شده بود و بر بام خانه رقص میکرد به زیر افتاد و بر سر آمد و مغز بیرون آمد و روح خبیث
او به دوزخ رسید.
و بعد از او بنی امیّه هشتاد سال در شرق و غرب، شیعه را میکشتند و لعنت خاندان رسول میکردند.
و بعد از ایشان بنی العبّاس مسلّط شدند، و هشت امام را به زهر بکشتند، و سادات اهل بیت را زنده در دیوار میگرفتند، و هر
خلیفهاي پنج هزار و شش هزار تا به دوازده هزار میکشتند، چنان که در کتاب مقاتل الطالبیه مکتوب آمد تا به حدّي که هارون
خلیفه، شبی شصت علوي فاطمی را در نیشابور گردن بزد و در چاهی انداخت تا دولت ایشان نیز به آخر رسید.
فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذِینَ ظَلَمُوا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ
.[ [الانعام: 45
138 ]، یعنی: این است / پس این طایفه دائماً در زحمت کلاب جهنّم میبودند؛ و هذا معنی قوله: صَبَرُوا فِی الدُّنْیا عَلَی الأذي [بحار: 8
معنی آن سخن که صبر کردند در دنیا به رنج و زحمتی [ 9] که کشیدهاند.
حدیث هفتم:
عَنْ عَلِیٍّ عَنْ النَّبِی صلّی الله علیه وآله:
مَنْ أحَبَّ أنْ یَحْیَا حَیَاتِی وَ یَمُوتَ مِیتَتِی وَ یَدْخُلَ الْجَنَّۀَ الَّتِی وَعَدَنِی رَبِّی فَلْیَتَوَلَّ عَلِیَّ بْنَ أبِی طَالِبٍ وَ ذُرِّیَّتَهُ الطَّاهِرِینَ أئِمَّۀَ الْهُدَي وَ
مَصَابِیحَ الدُّجَی مِنْ بَعْدِهِ فَإِنَّهُمْ لَنْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ بَابِ الْهُدَي إِلَی بَابِ الضَّلالَۀِ
[143 / [بحار: 23
یعنی: روایت است از علی علیه السلام که پیغمبر صلّی الله علیه و آله فرمود: هر آن کسی که دوست دارد که زندگانی کند همچون
زندگانی من، و بمیرد همچون مردن من و در رود در بهشت خلد که وعده کرده است مرا خداي من، باید که تولّا به علی بن ابی
طالب و فرزندان او کند. پاکان و معصومان
صفحه 26 از 282
ص: 18
پیشوایان راه راست و چراغهاي تاریکی. به درستی که ایشان هرگز شما را از درِ راه راست به درِ گمراهی نیارند.
ابوالفتوح عجلی هم این حدیث را در کتاب نکت الفصول ایراد کرد، و صالحانی در کتاب مجتبی، و این حدیث حجّت است که
رسول صلّی الله علیه و آله را حیات و ممات بر محبّت علیّ علیه السلام هادي خلایق، و هر که در بهشت رود جز به محبّت
امیرالمؤمنین نباشد.
حدیث هشتم:
عَنْ جابر قالَ: کُنّا عِنْدَ النَّبِی صلّی الله علیه و آله، فَأقْبَلَ عَلِیٌ؛ فَقالَ رَسُولُ اللّه:
قَدْ أتَاکُمْ أخِی ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَی الْکَعْبَۀِ فَضَرَبَهَا بِیَدِهِ ثُمَّ قَالَ وَ الَّذِي نَفْسِی بِیَدِهِ إِنَّ هَذَا وَ شِیعَتَهُ لَهُمُ الْفَائِزُونَ یَوْمَ الْقِیَامَۀِ ثُمَّ قَالَ إِنَّهُ أوَّلُکُمْ
إِیمَاناً مَعِی وَ أوْفَاکُمْ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ أقْوَمُکُمْ بِأمْرِ اللَّهِ وَ أعْدَلُکُمْ فِی الرَّعِیَّۀِ وَ أقْسَ مُکُمْ بِالسَّوِیَّۀِ وَ أعْظَمُکُمْ عِنْدَ اللَّهِ مَزِیَّۀً قَالَ فَنَزَلَتْ إِنَّ
الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّۀ
.[5 / (بیّنه: 7) [بحار: 38
یعنی: روایت است از جابر عبداللّه انصاري که او گفت: ما پیش پیغمبر صلّی الله علیه وآله بودیم که امیرالمؤمنین علیّ روي به ما
کرد و میآمد. پیغمبر صلّی الله علیه وآله فرمود: به حقیقت که آمد به شما برادر من. بعد از آن به کعبه نگریست پیغمبر صلّی الله
علیه وآله و دست بر آن نهاد و فرمود: به حقّ آن خداي که جان محمّد به دست او است، به درستی که این مرد و شیعه او، که
ایشانند فیروزي و ظفر یافتگان روز قیامت. بعد از آن فرمود که، به درستی که اوّلین و پیشترینِ شما است به ایمان، و وفاکنندهترین
شما است به عهد خدا، و قایمترین شما است به امر خدا، و عادلترین شما است در رعیّت نگاه داشتن، و قسمتکنندهترینِ شما است
به راستی و سویّه کردن، و بزرگترین شما است به نزدیک خداي تعالی به منزلت و مرتبت. بعد از آن فرمود که، در شأن او فرود
آمده است این آیه:
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ
[بقره: 277 ] الایه،
صفحه 27 از 282
ص: 19
یعنی: به درستی که آن کسانی که ایمان آوردهاند و عمل صالح کردند، آن گروه ایشانند که بهترینِ خلایقند. یعنی علی و شیعه
وي.
حدیث نهم:
عَنْ عَلِیٍّ عَنِ النَّبِی علیهما السلام انَّهُ قالَ:
أرْبَعَۀٌ أنَا لَهُمْ شَ فِیعٌ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَۀِ وَ لَوْ أتَوْا بِذُنُوبِ أهْلِ الْأرْضِ الضَّارِبُ بِالسَّیْفِ أمَامَ ذُرِّیَّتِی وَ الْقَاضِ ی لَهُمْ حَوَائِجَهُمْ وَ السَّاعِی لَهُمْ
فِی مَصَالِحِهِمْ عِنْدَ مَا اضْطُرُّوا إِلَیْهِ وَ الْمُحِبُّ لَهُمْ بِقَلْبِهِ وَ لِسَانِهِ
382 از الاربعین ابوحامد محمد الحسینی] / [مستدرك وسائل: 12
یعنی: روایت است از علیّ علیه السلام از پیغمبر صلّی الله علیه و آله که او فرمود که: چهار کسند که من شفیع ایشانم در روز قیامت
و اگر چه گناهان اهل زمین داشته باشند: شخصی که در برابر فرزندان من شمشیر زند بر دشمنان، و شخصی که حاجتهاي
فرزندان من برآورد، و شخصی که سعی و کوشش کند در مهمّات فرزندان من درحالتی که ایشان درمانده باشند، و شخصی که
ایشان را دوست دارد به دل و زبان.
آن کس که شمشیر میزند چون شهداي کربلا و شهداي جمل و صفّین که در خدمت امیرالمؤمنین علیه السلام شهید شدند، و
امروز علماي شیعه که احیاي مودّت ایشان میکنند در دل مؤمنان و موالیان.
حدیث دهم:
مَثَلَ أهْلِ بَیْتِی کَمَثَلِ سَفِینَۀِ نُوحٍ مَنْ رَکَبَ فِیها نَجی وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنّها زُخَّ فِیالنّارِ
.[124 / 122 ] و أورد القضاعی [شهاب الاخبار]: وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْها غَرِق [بحار: 23 / [بحار: 23
پیغمبرصلّی الله علیه و آله فرمود که: مَثَل اهل بیت من همچون مثل کشتی نوح است. هر که در آنجا نشیند نجات یابد، و هر که باز
ایستد و از آن دور شود، وي را دراندازند بر آتش [ 10 ] دوزخ.
صفحه 28 از 282
ص: 20
و قضاعی در شهاب الاخبار آورده است که، هر که از آن کشتی باز ایستد و دور شود غرق میشود لاشک، که به زمان طوفان نوح،
خلاصی جز اهل سفینه نبود. همچنین در دور محمّد صلّی الله علیه و آله خلاصی از عقاب جز شیعه را نباشد.
حدیث یازدهم:
قالَ رَسولُ اللّه صلّی الله علیه و آله:
یا عَلِیُّ! إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ غَفَرَ لَکَ وَ لِوُلْدِكَ وَ لأهْلِکَ وَ لِشِیعَتِکَ وَ لِمُحِبِّی شِیعَتِکَ فَأبْشِرْ فَإِنَّکَ الأنْزَعُ الْبَطِینُ یَعْنِی مَنْزُوعٌ مِنَ
الشِّرْكِ بَطِینٌ
[78 / [مبطون] مِنَ الْعِلْمِ [بحار: 40
یعنی: به درستی که خدا بیامرزید تو را، یعنی درجه تو عالی و رفیع گردانید، و بیامرزید فرزندان تو را و شیعه تو را، و دوستان شیعه
تو را، و شاد و خرّم شو که تو انزع بطینی کشیدهاي، یعنی دوري از شرك و پُري از علم. چون محبّیِ شیعه سبب نجات است. جزاي
جمعی که اظهار عداوت این جمع کنند جز جهنّم ابدي نباشد.
حدیث دوازدهم:
عَنْ ابْنِ عَبّاسٍ عَنْ النَّبِی صلّی الله علیه وآله قالَ:
لَمّا عُرِجَ بِی الی السَّمآءِ رَأیْتُ عَلی بابِ الْجَنَّۀِ مَکْتُوباً بِالذَّهَبِ لا الهَ الّا اللّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّه، عَلِیٌ وَلِیُّ اللّهِ فاطِمَ ۀ أمَۀُ اللّهِ الْحَسَنُ وَ
الْحُسَیْنُ صِفْوَةُ اللّهِ، عَلی مُحِبِّیهِم رَحْمَۀُ اللّهِ وَ عَلیمُبْغِضِیهِمْ لَعْنَۀُ اللّهِ،
[ [نک: مائۀ منقبۀ: 87
یعنی: روایت است از عبداللّه بن عبّاس از پیغمبر صلّی الله علیه وآله که او فرمود: در شب معراج که من را به آسمان بردند، دیدم بر
در بهشت نوشته به زر سرخ: لا اله الا اللّه تا به آخر.
و همچنین امام محدّث عبیداللّه القطّان در کتاب منتهی المآرب و محمود بن محمّد صالحانی اصفهانی ایراد کردند.
صفحه 29 از 282
ص: 21
حدیث سیزدهم:
عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: سَألْتُ رَسُولَ اللّه صلّی الله علیه وآله عَنِ الْکَلِمَاتِ الَّتِی تَلَقَّاهَا آدَمُ مِنْ رَبِّهِ- عَزَّ وَ جَلَّ- فَتَابَ عَلَیْهِ قَالَ:
سَألَهُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَۀَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ إِلأ تُبْتَ عَلَیَّ فَتَابَ عَلَیْه
[98 / [وسائل: 7
یعنی: روایت است از عبداللّه عباس که اوگفت: سؤال کردم از رسول خدا و پرسیدم وي را از کلماتی که فرا گرفت آن را آدم از
درگاه خداي- عزّوجلّ- و آن کلمات بر زبان براند آدم خداي تعالی، توبه وي قبول کرد و وي را برگزید، که آن چه کلمات بود؟
و نصّ قرآن است:
فَتَلَقَّی آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ فَتابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ
(بقره: 37 ) پیغمبر صلّی الله علیه وآله فرمود که، آن، کلمات آن بود که آدم درخواه کرد از درگاه خدا که به حقّ محمّد و علیّ و
فاطمه و حسن و حسین که توبه من قبول کنی. خداي تعالی توبه وي قبول کرد و دعاي وي را مستجاب کرد.
و اجماع علماي شیعه است که اجابت دعا و اظهار معجزات جمله انبیا و قمع ایشان مر أعداء را بدین کلمات بود.
حدیث چهاردهم:
عَنْ عَلِیّ، عَنْ رَسُولِ اللّه علیهما السلام:
یا عَلِیّ! اذا کانَ یَوْمُ الْقِیامَۀِ تَعَلَّقَتْ بِی بِحُجْزَة اللّه- وَ رَوِيَ الصّالِحانِی بِعِصْ مَۀِ اللّه- وَ أنْتَ مُتَعَلِّقٌ بِحُجْزَتِی وَ وُلْدُكَ مُتَعَلِّقُونَ
بِحُجْزَتِکَ وَ شِیعَۀُ وُلْدِكَ مُتَعَلِّقُونَ بِحُجْزَتِهِمْ فَتَرَي أیْنَ یُؤْمَرُ بِنَا.
[368 / [بحار: 10
الْمرادَ بِحُجْزَة، الأزارِ عَلی ما أوْرَدَهُ أهْلَ اللُّغَۀِ مَعْقِدَهُ وَهِیَ أیْضاً مَوْضِعُ الْتکَّۀ.
یعنی: روایت است از علی علیه السلام از رسول خدا صلّی الله علیه و آله که او فرمود: یا علی! چون روز قیامت باشد، دست در
حجزه خدا زنم- و روایت صالحانی آن است که پیغمبر فرمود: دست در عِصَم خدا زنم- و این هر دو بر
صفحه 30 از 282
ص: 22
سبیل مجاز و استعاره باشد- و یا علی! تو دست در حجزه من زده باشی، و فرزندان تو [دست] در حجزه تو زده باشند، وشیعه
فرزندان تو دست در حجزه تو زده باشند. پس با تو نمایند که امر آید که ما را به کدام موضع فرو دارند. پس بدان که دستار که
درمیان بندند، آن موضع که بند دستار به هم رسد از روي لغت آن را حجزه گویند، و موضع بند زیر جامه که در هم بندند نیز
حجزه گویند.
پس عرض آن است که حجزه سبب است و ریسمانی محکم میان خدا و پیغمبر، و میانپیغمبر و علی، و میان علی و اهل بیت، و میان
اهل بیت و شیعه که هر که دست در وي زند هرگز کشته نشود؛ و اشاره بدین معنا استرمز:
فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقی
(بقره: 256 ) یعنی: هذِهِ الْحُجْزَةُ الَّتِی ذُکِرَتْ فِی الْحَ دِیثِ، یعنی: هر که ایمان نیارد به ظالمان [ 11 ] آل محمّد و بدیشان نگرود و
اعتقاد ندارد و ایمان آرد به خدا و رسول و اهلبیت رسول، به حقیقت که دست درآویخته باشد به بند استوارتر؛ و مراد بدین، همان
حجزه است که یاد کرده شد در این حدیث.
حدیث پانزدهم:
عن زید بن أرقم عن النّبیَّ صلّی الله علیه وآله
مَنْ أحَبَّ أنْ یَتَمَسَّکَ بِالْقَضِیبِ الاحْمَرِ الَّذِي غَرَسَهُ اللَّهُ فِی جَنَّۀِ عَدْنٍ بِیَمِینِهِ فَلْیَتَمَسَّکْ بِحُبِّ عَلِیِّ بْنِ أبِی طَالِبٍ علیه السلام
[276 / [بحار: 39
یعنی: روایت است از زید ارقم که پیغمبر صلّی الله علیه وآله فرمود که، هر که خواهد دست در زند بدان درخت سرخ که خداي-
عزّوجلّ- آن را نشانده در بهشت عدن به دست قدرت خود و به کن فیکون آن را ایجاد کرده، باید که امروز دست در محبّت علیّ
بن ابی طالب زند.
حدیث شانزدهم:
عن ابن عبّاس عن النّبیِ صلّی الله علیه وآله:
مَنْ سَرَّهُ أنْ یَحْیَا حَیَاتِی وَ
صفحه 31 از 282 www.Ghaemiyeh.com حدیث پانزدهم: مرکز تحقیقات رایانهاي قائمیه اصفهان
ص: 23
یَمُوتَ مَمَاتِی وَ یَسْکُنَ جَنَّۀَ عَدْنٍ الَّتِی غَرَسَ هَا اللَّهُ فَلْیُوَالِ عَلِیّاً مِنْ بَعْدِي وَ لْیُوَال وَلِیَّهُ وَ لْیَقْتَدِ بِالْأئِمَّۀِ مِنْ بَعْدِي فَإِنَّهُمْ عِتْرَتِی خُلِقُوا مِنْ
طِینَتِی رُزِقُوا فَهْماً وَ عِلْماً وَیْلٌ لِلْمُکَذِّبِینَ بِفَضْلِهِمْ مِنْ أُمَّتِیَ الْقَاطِعِینَ فِیهِمْ صِلَتِی لَا أنَالَهُمُ اللَّهُ شَفَاعَتِی
[208 / [کافی: 1
یعنی: روایت است از عبداللّه عبّاس از پیغمبر صلّی الله علیه وآله که او فرمود: هر که را خوش آید و شاد شود که زندگانی او
همچون زندگانی من بُوَد، و وفات وي همچون وفات من، و ساکن گردد در بهشت عدن، آن بهشتی که خداي- عزّوجلّ- درخت
آن را به دست قدرت خود نشانده، باید که پس از من مِهر و محبّت علیّ ورزد و دوستی وي در دل دارد، و دوست وي را دوست
دارد، وپیروي ائمّه معصومین بعد از من، که به درستی ایشان عترت منند و مخلوقند از طینت من، و ایشان را دادهاند فهمی و علمی.
واي بر کسانی از امّت من که ایشان را به دروغ دارد و فضل ایشان را منکر شود و از ایشان بِبُرد که از من بریده باشد و دور شده، و
خداي تعالی شفاعت من بدین طایفه مرساناد.
چون به دلیل عقلی و نقلی ثابت شد که خداي تعالی جسم نیست، غرس الید یعنی نشاندن درخت به دست عبادت باشد که
برویانید، چنان که دست غیري متعاطی آن نشد. « کن » بیواسطه ملکی، بلکه به کلمه
حدیث هفدهم:
عن أنس بن مالک عن النّبیِّ صلّی الله علیه وآله:
یَدْخُلُ مِنْ أُمَّتِی الْجَنَّۀَ سَبْعُونَ ألْفاً لَا حِسَابَ عَلَیْهِمْ ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَی عَلِیٍّ علیه السلام فَقَالَ هُمْ مِنْ شِیعَتِکَ وَ أنْتَ إِمَامُهُمْ
[142 / [بحار: 27
یعنی: روایت است از انس بن مالک از پیغمبر صلّی الله علیه وآله که او فرمود: درآیند دربهشت از امّت من هفتاد هزار کس که
ایشان را هیچ حساب
صفحه 32 از 282
ص: 24
نکرده باشند. بیحساب درآیند در بهشت. بعد از آن نظر کرد به امیرالمؤمنین علی و گفت: ایشان شیعه تو باشند و تو امام ایشانی.
و این هفتاد هزار، جمعی باشند که ملازم أئمّه علیهم السلام بودند، و با ایشان به جان و مال مضایقه نکردند، مثلابوذر وسلمان و
امثال ایشان.
و از طرق شیعه روایت آمد که: صادق علیه السلام گفت:
یا سائلی عن أحوالِ شیعتی! لاتَجِدُ مِنّا اثْنَیْنِ فی النّار و لا واحداً
.( [نک: بصائر الدرجات: 270
یعنی: اي آن که میپرسی مرا از احوال شیعه من! تو نیابی از شیعه ما در آتش دوزخ دو کس را و نه یکی را.
و همچنین رضا علیه السلام روایت کرد از آباء، عن رسول اللّه، عن جبرئیل، عن اللّه- عزّوجلّ:
ولایۀُ علیّ بن أبی طالب حِصنی و من دخلحِصنی أمِن مِنْ عَذابی،
[« من ناري » [تأویل الایات الظاهره: 99
یعنی: روایت کرد علی بن موسی الرّضا از پدران، از رسول خدا، از جبرئیل، از حضرت عزّت که وي فرمود: ولایت و محبّت علی بن
أبی طالب حصار من است، و هر که در حصار من درآید ایمن باشد ازعذاب من.
اگر احادیثی که در این باب وارد شد از طرق شیعه و اهل سنّت جمع کنند، پنجاه هزار برآید.
حدیث هیجدهم:
عن أبی رافع مولی رسول اللّه صلّی الله علیه و آله، عن علیٍّ علیه السلام: أنَّه قالَ: قالَ رسول اللّه صلی الله علیه و آله:
مَنْ لَمْ یَعْرِفْ حَقَّ عِتْرَتِی مِنَ الْأنْصَارِ وَ الْعَرَبِ فَهُوَ لِأحَدِ ثَلَاثٍ إِمَّا مُنَافِقٌ وَ إِمَّا لِزِنْیَۀٍ وَ إِمَّا امْرُؤٌ حَمَلَتْ بِهِ أُمُّهُ عَلَی غَیْرِ طُهْرٍ
.[147 / [بحار: 27
یعنی: روایت است از ابی رافع [ 12 ] مولی رسول خدا صلی الله علیه و آله از امیرالمؤمنین علیّ علیه السلام که پیغمبر صلّی الله علیه و
آله فرمود که، هر که
صفحه 33 از 282
ص: 25
نشناسد حق عترت من و یاران و دوستان ما، به سبب یکی از سه چیز باشد: یا آن که منافق بُوَد، یا آن که او از زنا زاییده که
حرامزاده بود، یا آن که در آنحالت که مادر بدو آبستن شده در حالت طُهر نبوده باشد، بلکه در حال حیض بوده.
95 ] یعنی: یا علی! تو را دوست ندارد الّا مؤمن و تو / امّا منافق بدلیل: یا علیُّ لایُحبُّکَ الّا مؤمنٌ و لایُبْغِضُکَ الّا منافقٌ، [مسند احمد: 1
را دشمن ندارد الّا منافق؛ وامّا آن که به سبب زنا باشد: فقوله تعالی حکایۀً عن ابلیس؛ وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ (اسراء: 64 ) از
این آیه مفهوم میشود که ابلیس را شرکت میباشد در صحبت با پدر دشمن علی علیه السلام.
محمود صالحانی اصفهانی در کتاب مجتبی گوید: روایۀً عن شَیخهِ عن أبی بکرِ محمّد بن أحمد ماشاذه، عن الحافظ سلیمان بن
ابراهیم، عن أبی بکر بنمردویۀ إلی ابن عبّاس قال: بینما نحن بفناء الکعبۀ و رسول الله یحدثنا إذ خرج علینا ممّا یلی الرّکن الیمانی
شیءٌ عظیمٌ کأعظم ما یکون من الفیلۀ. قال: فتفل رسول اللّه صلّی الله علیه وآله و قال: خزیت أو لعنت- و الشّک للرّاوي- قال: فقال
علی علیه السّلام: ما هذا یا رسول اللّه! قال: أوَ ما تَعرفُهیا علیّ؟ قال: اللّه ورسوله أعلم. قال: هذا إبلیسُ. فوثب علیٌّ علیه السلام فأخذ
بناصیتهٍ و جذبه فأزاله عنموضعِهِ و قال: یا رسول اللّه! ءَأقتله؟ قال: أوَ ما علمتَ أنّه اجّل إلی الوقت المعلوم؟ قال: فَتَرَکَه عن یده فوقف
[249 / ناحیۀً. ثمّ قال: مالی و لکَ یابن أبی طالب! واللّه ما یُبغِضُکَ أحَدٌ الّا و قد شارَکْتُ أباهُ فیه، [نک: مناقب ابن شهر آشوب: 2
یعنی: روایت است به اسانید مذکوره از عبداللّه عبّاس که او گفت: ما فراپیش کعبه بودیم و رسول خدا با ما سخن میگفت. ناگاه از
جانب رکن یمانی چیزي بزرگ میآمد به نزدیک ما وآن چون پیلی بزرگتر بود. پس رسول خدا آب دهن بیانداخت و گفت:
رسوا باشی تو یا در لعنت باشی تو- و شک از آن راوي است- بعد از آن علیّ علیه السلام فرمود: چیست اینیا
صفحه 34 از 282
ص: 26
رسول الله! پیغمبر گفت: تو نمیشناسی وي را یا علیّ! گفت: خدا و رسول او عالمتر. فرمود که،: این ابلیس است. امیرالمؤمنین علیّ
علیه السلام برجست و موي پیشانی وي گرفت و به خود کشید و ازآنجا که ایستاده بود دور کرد، و گفت: یا رسول اللّه! وي را
بکشم یا نه؟ پیغمبرفرمود: تو نمیدانی که وي را مهلت دادهاند تا روز قیامت؟ بعد از آن امیرالمؤمنین علیّ علیه السلام وي را رها
کرد و بگذاشت و دست از او باز گرفت. ابلیس در جانبی بایستاد و گفت: من از کجا و تو از کجا، و مرا با تو چه و تو را با من چه
کار اي پسر ابی طالب! به حقّ خدا که هیچ کس تو را دشمن ندارد الّا که من و پدر او شریک بوده باشیم در مادر او.
و همچنین عبیداللّه بنعبدالاعلی بن محمّد بن محمّد القطّان در کتاب منتهی المآرب آورده است، چنان که گفته شود؛ و همچنین
امام علیّ بن نصر المعروف ابی الحسن البغدادي الحنفی آورده است در کتاب سیر الصلحاء به اختلاف لفظ و به اتّحاد معنی.
چون پدر وي شیطان بود قدر وي به حسب ابوّت و نبوّت آن باشد. الولدُ سِرَّ أبیهِ و قَدِما قیل:
لن تَلِدَ الْحَیَّۀَ إلّا الْحَیَّۀَ وَ لایَعْشَقَ ذُوالرَّمَّۀِ إِلّا الامیّۀِ،
یعنی: فرزند سرّ پدر خود است و دیري است که گفتهاند: نزاید مار را الّا مار، و عاشق نمیشود ذوالرّمه الّا امیّه را، و این مثل است.
حدیث نوزدهم:
عن ابن عبّاس قال: قال رسول اللّه صلّی الله علیه و آله:
یَا بَنِی عَبْدِ الْمُطَّلِبِ إِنِّی سَألْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَ لَّ ثَلَاثاً أنْ یُثَبِّتَ قَائِلَکُمْ وَ أنْ یَهْدِيَ ضَ الَّکُمْ وَ أنْ یُعَلِّمَ جَ اهِلَکُمْ وَ سَألْتُ اللَّهَ تَعَالَی أنْ
یَجْعَلَکُمْ جُوَدَاءَ نُجَبَاءَ رُحَمَاءَ فَلَوْ أنَّ امْرَأً صَفن بَیْنَ الرُّکْنِ وَ الْمَقَامِ فَصَلَّی وَ صَامَ ثُمَّ لَقِیَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ لِأهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ صلّی الله
علیه وآله مُبْغِضٌ دَخَلَ النَّارَ
.[95 / [کشف الغمه: 1
یعنی: روایت است از عبداللّه عبّاس از پیغمبر صلی الله علیه و آله که فرمود:
صفحه 35 از 282
ص: 27
اي بنی هاشم! من درخواه کردم از حضرت عزّت که شما را سخی و رحیم و برگزیده گرداند؛ و اگرمردي میان رکن عراقی و مقام
ابراهیم بباشد و نماز گزارد و روزه دارد، بعد ازآن [ 13 ] بمیرد و او دشمن اهل بیت محمّد صلی الله علیه وآله بُوَد در دوزخ آید، و
آن طاعت وعبادت وي را هیچ سودي ندهد.
شعر: و وَرَد فی المجتبی فی حقّ الْعترةِ:
فَهُمُ الصِّراط الْمستقیمِ لِمَن عَداًیَبْقیِ الی دارِ الْقرارِ دُخولًا
لو صامَ عبدٌ ثُمَّ صَلّی دَهْرَهحتّی یَمُوتَ عِبادَةً و نُحُولًا
و أتی بِکُلِّ الْبِرَّ الّا حُبَّهُمما کان یَوماً سَعْیُهُ مَقْبولًا
یعنی: در کتاب مجتبی آمده است در حقّ عترت مصطفی این سه بیت که مفهوم آن این است که: اهل بیت مصطفی راه راستاند از
آن کسانی که میخواهند به بهشت در آیند. اگر بندهاي همه عمر خود روزه دارد و نمازگزارد تا غایتی که ضعیف و نزار شود، و
همه نیکی بکند تا از فرط عبادت بمیرد و مِهر و محبّت اهل البیت ندارد، این همه سعی که در طاعت کرده باشد هرگز مقبول نیاید.
للامام شرف الدّین شفروه الاصفهانی: شعر:
إنّ الفَتی لو أتی فی مَدْرَجِ الْعَمَلبِوِرْدِ کُلِّ وَلِیٍّ و نبیّ مُرسلِ
و ظَلَّ ما ظَلَّ صِواماً بِلامَهَلو باتَ ما باتَ قَوّاماً بِلامَلَل
و طارَ فی الجَوِّ لایهوي به خلَلٌو جاوزَ الْبَحْر لایَمْشی عَلَی الْبَلَلِ
ما کان عند ظهورِ الْحشرِ مُنْتَفِعاًإِلّا [أن] یُحبُّ أمیرَالمؤمنینَ علیّ
مفهوم این ابیات آن است که اگر شخصی در عمل بدان مرتبه رسد که وِرْد همه ولیّ و پیغمبر مرسل و طاعت ایشان به جاي آورد،
و چندان که وي را عمر بُوَد روز به روزه باشد و شب همه زنده دارد و نماز گزارد، و در طاعت بدان غایت رسد که سجّاده بر هوا
اندازد و در هوا پرّان شود، و در عبادت
صفحه 36 از 282
ص: 28
چنان شود که بر روي دریا برود که قدم وي تر نگردد، چون روز قیامت پیدا شود این همه که گفته شد وي را سود ندهد الّا به
محبّت امیرالمؤمنین علیّ علیه السلام.
فی المُجتبی عن زید بن علیّ، عن علیّ علیه السلام عن النّبیِّ صلّی الله علیه و آله أِنّهُ قالَ لِعلیٍ:
یَا عَلِیُّ! لَوْ أنَّ عَبْداً عَبَدَ اللَّهَ مِثْلَ مَا قَامَ نُوحٌ فِی قَوْمِهِ وَ انَ لَهُ مِثْلُ أُحُدٍ ذَهَباً فَأنْفَقَهُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ مُدَّ فِی عُمُرِهِ حَتَّی حَجَّ ألْفَ عَامٍ عَلَی
قَدَمَیْهِ ثُمَّ قُتِلَ بَیْنَ الصَّفَا وَالْمَرْوَةِ مَظْلُوماً ثُمَّ لَمْ یُوَالِکَ یَا عَلِیّ لَمْیَشَمّ رَائِحَۀَ الْجَنَّۀِ وَ لَمْ یَدْخُلْهَا
[194 / [بحار: 27
یعنی: در کتاب مجتبی آمده است روایت از زید علی از امیرالمؤمنین علی علیه السلام که پیغمبر صلّی الله علیه وآله فرمود: یا علی!
اگر بنده را چندان عمر بُوَد که عمر نوح، و خداي را طاعت و عبادت کند مدّت عمر خود، و مثل کوه احد زر سرخ بود و از آن او
بود، آن همه را در راه خدا نفقه کند و صرف نماید، و چندان عمر خدا وي را بدهد که هزار سال حج کند پیاده، بعد از آن وي را
به ظلم بکشند میان صفا و مروه، و تو را دوست نداشته باشد یا علی هرگز بوي بهشت نشنود و در آنجا نرود.
و سلمانی در تفسیر خود گفت: رُوِيَ عن جریرِ عبداللّهِ الْبجلی عن النّبی صلّی الله علیه و آله أِنَّهُ قالَ:
مَن مات علی بُغْضِ آلِمُحَمَّدٍ جآءَ یَوْمَ الْقیامۀِ مَکتوباً بینَ عینیهِ آئِس مِنْ رحمۀِ اللّه، ألا و مَنْ مات علی بُغْضِ آلِ مُحَمَّد ماتَ کافرا،
ألا و مَن ماتَ علی بُغْضِ آلِ مُحمّدٍ لَم یَشُم رائِحَۀَ الْجَنَّۀِ،
[111 / [نک: بحار: 27
یعنی: روایت است پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: هر که بر دشمنی آلمحمّد بمیرد، روز قیامت در آن عرصه آید، بر میان هر دو
چشم وي بنوشته باشد که این بنده ناامید است از رحمت خدا؛ و هر که بر دشمنی آل محمّد بمیرد، کافر مرده باشد؛ و هر که بر
دشمنی آل محمّد بمیرد، بوي بهشت نشنود.
و صالحانی در کتاب مجتبی گفت: باسناده عن ابن عبّاس عن النّبیّ صلّی الله علیه و آلِه:
یُحْشَرُ الشَّاكُّ فِی عَلِیٍّ مِنْ قَبْرِهِ وَ فِی عُنُقِهِ طَوْقٌ مِنْ نَارٍ فِیهِ
صفحه 37 از 282
ص: 29
ثَلَاثُمِائَۀِ شُعْبَۀٍ عَلَی کُلِّ شُعْبَۀٍ شَیْطَانٌ یُلَطِّخُ فِی وَجْهِهِ حَتَّی یُوقَفَ مَوْقِفَ الْحِسَابُ- و فی روایۀ- فَیُکَلِّحُ وَجْهَه.
[305 / [بحار: 39
یعنی: روایت است از عبداللّه عبّاس از پیغمبر صلی الله علیه و آله که او فرمود: برانگیزانند روز قیامت کسی را که شک کرده باشد
در حقّ علی و در آن شک بمرده، و از گورش بیرون آرند در گردن او باشد طوقی از آتش که در او سیصد شعله باشد. بر هر شعله
دیوي بُوَد و بر روي میزند و وي را میرنجاند تا آن هنگام که وي را در موقف حساب بدارند.
و فی المجتبی عن ابن ماشاده السّ کري عن صلصال بن الدّلَهمس قال: کنتُ عند النبیِّ صلّی الله علیه و آله فیجماعۀِ مِنْ أصحابِهِ،
فَدَخَلَ علیّ بن أبی طالب علیه السلام،
فقال النّبی صلّی الله علیه و آله:
کَذَبَ [ 14 ] مَنْ زَعَمَ أنَّهُ یُحِبُّنی و یُبْغِضُک، ألا مَن أحَبَّکَ فقد أحبَّنی و مَن أحبَّنی فقد أحبَّهُ اللّه تعالی و أدْخَلَهُ الْجنّۀَ ومَن أبْغَ َ ضکَ
فَقَد أبْغَضَنی ومَن أبْغَضَنِی فَقَدْ أبْغَضَهُ اللّهُ تعالی وأدْخَلَهُ النّارَ.
[ [الاربعون حدیث منتجب الدین بن بابویه: 68
در کتاب مجتبی آمده است روایت از ابن ماشاده از صلصال بن دلهمس که او گفت: پیش پیغمبر صلّی الله علیه و آله بودم در میان
جماعتی از اصحاب پیغمبر که درآمد علیّ بن ابی طالب علیه السلام. پیغمبر صلّی الله علیه و آله فرمود: دروغ میگوید آن کس که
دعوي میکند که مرا دوست میدارد و تو را دشمن میدارد. هر کس که تو را دوست دارد مرا دوست داشته است، و هر کس که
مرا دوست دارد خداي تعالی وي را دوست دارد، و وي را به بهشت درآرد، و هر که تو را دشمن دارد مرا دشمن داشته است، و هر
که مرا دشمن دارد خداي تعالی وي را دشمن دارد، و وي را به آتش دوزخ درآرد.
این نوزده حدیث از کتاب محمود بن محمّد الصّالحانی الاصفهانی الشّافعی المذهب نوشته شد.
صفحه 38 از 282
30
حدیث بیستم:
عن کتاب الأربعین عن الأربعین لأبی سعید محمّد بن أحمد بن الحسین النّیشابوري عن أبی عمر قال: سَألْنَا رَسُولَ اللَّهِ صلّی الله علیه
وآله عَنْ عَلِیِّ بْنِ أبِی طَالِبٍ علیه السلام فَغَضِبَ فَقَالَ:
مَا بَالُ أقْوَامٍ یَذْکُرُونَ مَنْ لَهُ مَنْزِلَۀٌ عِنْدَ اللَّهِ کَمَنْزِلَتِی [وَ مَقَامٌ کَمَقَامِی إِلَّا النُّبُوَّةَ] ألا وَ مَنْ أحَبَّ عَلِیّاً فَقَدْ أحَبَّنِی وَ مَنْ أحَبَّنِی رَضِ یَ اللَّهُ
عَنْهُ وَ مَنْ رَضِ یَ اللَّهُ عَنْهُ کَافَأهُ بِالْجَنَّۀِ ألَا وَ مَنْ أحَبَّ عَلِیّاً تَقَبَّلَ اللّهُ صَ لَواتُه و صیامَهُ و قیامَهُ واسْتجابَ اللّهُ لهُ دعآءَهُ ألا و مَن أحبعلیّاً
اسْتَغْفَرَ لهُ الْملائکَ ۀُ و فُتِحَتْ لهُ أبوابُ الْجَنانِ فَدَخلَ مِن أيِّ بابٍ شآءَ بِغیرِ حسابٌ ألا و مَن أحبَّ علیّاً لایَخرجُ مِنَ الدّنیا حتّی یَشْرَب
مِن الْکَ وْثَرِ و یأکُلَ مِن شَجَرَةِ طوبی و یَري مکانَهُ مِن الْجَنَّۀِ ألا و مَن أحبَّ علیّاً هَوَّنَ اللّهعلیهِ سَ کَراتِ الْمَوْتِ و جَعَلَ قَبْرَهُ رَوْضَ ۀً
مِنریاضِ الْجنَّۀِ ألا و مَن أحبَّ علیّاً أعطاهُ اللّهُ فی الجنَّۀِ بِعَدَدِ کلِّ عِرْقٍ فی بَدَنِه مدینۀً فی الجنَّۀألأ وَ مَنْ عَرَفَ عَلِیّاً وَ أحَبَّهُ بَعَثَ اللَّهُ
إِلَیْهِ مَلَکَ الْمَوْتِ کَمَ ا بَعَثَ اللَّهُ إِلَی الْأنْبِیَاءِ وَ دَفَعَ عَنْهُ أهْوَالَ مُنْکَرٍ وَ نَکِیرٍ وَ نَوَّرَ قَبْرَهُ و بَیَّضَ وَجْهَهُ و مَن أحبَّ علیّاً أظَلَّهُ اللّهُ فیظِلِّ
عَرْشِهِ مع ال ّ ص دیقینَ و الشّ هدآءِ ألا و مَن أحبَّ علیّاً نجّاهُ اللّهُ مِن النّارِ ألا و مَن أحبَّ علیّاً تَقَبَّلَ اللّهُ مِنّهُ حَسَ ناتِهِ و تجاوَزَ عن سیِّئاتِهِ و
کان فی الْجنَّۀ رفیقَ حمزةَ سیّدالشّ هدآءِ ألا و مَن أحبَّ علیّاً أثْبَتَ اللّه الْحِکْمَ ۀَ فی قلبِهِ وأجْري علی لسانِهِ و فَتَحَ اللّهُ لهُ أبوابَ الرّحمۀِ
ألا و مَن أحبَّ علیّاً ناداهُ مَلَکٌ مِن تحتِ الْعَرْشِ أنْ یا عبداللّه! اسْتأنِفِ الْعَمَلَ فقد غَفَرَاللّهُ لکَ الذّنوبِ کلّها و مَن أحبَّ علیّاً وَضَعَ اللّهُ
علی رأسِهِ تاجَ الْکَرامَۀِ و ألْبَسَهُ حُلَّۀَ السّلامَۀِ ألا ومَن أحبَّ علیّاً مَرَّ علی الصِّراطِ کَالْبَرْقِ الْخاطِفألا و مَن أحبَّ علیّاً و تَوَلّاه کَتَبَ اللّهُ
لهُ براءَةٌ مِن النّارِ و جَوَازاً علی الصِّراطِ و أماناً مِن الْعَذابِ ألا و مَنأحبَّ علیّاً لایُنْشَرُ لهُ دیوانَ و لایُنْصَبُ لهُ میزانٌ و یُقالُ لهُ أدخِلِ
الْجنَّۀَ بِغیرِحسابِ ألا و مَن أحبَّ آلَ محمّدٍ أمِنَ مِن الْحِسابِ والْمیزانِ و ال ّ ص راطِ ألا ومَن ماتَ علی حُبِّ آل محمّدٍ صافَحَتهُ الْملائکۀِ
و زارَتْهُ الأنبیاءِ وقَضَی اللّهُ لهُ کُلَّ حاجَۀٍ کانت لهُ عنداللّهِ- عزَّ و جلّ- ألا ومَن ماتَ علی حبِّ آلِمحمَّدٍ فَأنَا کَفیلُهُ بِالْجنَّۀِ- قالَها ثَلاثاً،
[114 / [نک: بحار: 27
صفحه 39 از 282
ص: 31
یعنی در کتاب اربعین نیشابوري آمدهاست روایت از عبداللّه عمر که او گفت: من سؤال کردم از پیغمبر صلّی الله علیه و آله از شأن
علیّ بن ابی طالب. پیغمبر صلّی الله علیه و آله در غضب رفت و خشم گرفت و گفت:
چیست حال قومی چند که نام کسی میبرند که منزلت و مرتب او همچون منزلت و مرتب من است؟ آگاه باشید که هر که علی را
دوست دارد، مرا دوست داشته باشد، و هر که مرا دوست دارد خدا از وي راضی باشد، و هر که خدا از وي راضی باشد مکافات و
پاداشت وي بهشت کند؛ و هر که علی را دوست دارد، خداي تعالی نماز وي و روزه وي و شبخیزي وي قبول کند و دعاي وي
خداي تعالی مستجاب کند؛ و هر که علی را دوست دارد، فرشتگان از براي او استغفار میکنند [ 15 ] و آمرزش میطلبند، و درهاي
بهشت از براي وي بگشایند تا به هر در که خواهد در بهشت رود، بیآنکه وي را در مقام حساب بدارند و وي را حساب کنند؛ و
هر که علی را دوست دارد، از دنیا بیرون نرود تا وقتی که از شراب کوثر بیاشامد و از درخت طوبی میوه بخورد و مقام خود در
بهشت ببیند؛ و هر که علی را دوست دارد، خداي تعالی سختی جان کندن بر وي آسان کند، و گور وي را روضهاي گرداند از
روضههاي بهشت؛ و هر که علی را دوست دارد، خداي تعالی وي را بدهد به عدد هر رگی که در تن وي بُوَد شهرستانیدر بهشت؛
و هر که علی را دوست دارد، خداي تعالی ملک الموت را به مدارا بدو فرستد در وقت قبض روح، و هول منکر و نکیر و هیبت
ایشان از او دفع کند، و گور وي را روشن کند، و روي وي را سفید گرداند؛ و هر که علی را دوست دارد، خداي تعالی روز قیامت
وي را در سایه عرش خود درآورد با صدّیقان و شهیدان؛ و هر که علی را دوست دارد، خداي تعالی وي را نجات دهد از آتش
دوزخ؛ و هر که علی را دوست دارد، خداي تعالی نیکیهاي وي قبول کند و از بديهاي وي درگذرد، و در بهشت رفیق حمزه
باشد که سیّد شهدا است؛ و هر که علی را دوست دارد، خداي تعالی حکمت در دل وي ثابت کند و بر زبان وي صواب راند و
درهاي رحمت بر وي بگشاید؛ و
صفحه 40 از 282
ص: 32
هر که علی را دوست دارد، وي را ندا میکند فرشتهاي از زیر عرش که: اي بند خدا! عمل را با سر گیر که خداي تعالی بیامرزید
همه گناه تو را؛ و هر که علی را دوست دارد، خداي تعالی تاج کرامت بر سر وي نهد و حُلّه سلامت وي را درپوشاند؛ و هر که علی
را دوست دارد، بر سر صراط هم چون برق خاطف بگذرد؛ و هر که علی را دوست دارد و تولّا بدو کنند [کند] خداي تعالی براتی
وپروانه نجات از آتش دوزخ از براي وي بنویسد، و گذشتن بر صراط به سلامت و امان از عذاب از بهر وي بنویسد؛ و هر که علی
را دوست دارد، روز قیامت دیوان عمل او باز نکنند، و ترازوي عمل او نصب نکنند، و او را گویند: در رو به بهشت بیحساب؛ و هر
که آل محمّد را دوست دارد، ازحساب و میزان و صراط ایمن باشد روز قیامت؛ و هر که بر دوستی آل محمّد بمیرد، فرشتگان دست
در دست وي نهند روز قیامت و او را تعظیم میکنند و پیغمبران وي را زیارت میکنند، و خداي تعالی هر حاجتی که وي را بود به
نزدیک خداي- عزّوجلّ- برآورد؛ و هر که بر دوستی آل محمّد بمیرد، منم ضامن و پایندان او که وي را به بهشت رسانم. سه نوبت
پیغمبر صلّی الله علیه و آله این سخن بگفت.
این خبر و امثال این اخبار و اضراب این آثار که روایت سَلَف و خَلَف و کتب مؤالف و مخالف بدان ناطق است؛. امّا ایراد مؤالف از
بهر درایت و ایمان واعتقاد و اعتماد است بر آن؛ و امّا ایراد مخالف به تسخیر و تسهیل عسیر حق- جَلَّت عظمته- است، و این نوع
عظیم شبیه است به تسخیر بهیمه ذات وقوّت و شوکت مر انسان را؛ و منه قوله تعالی:
وَ ذَلَّلْناها لَهُمْ فَمِنْها رَکُوبُهُمْ وَ مِنْها یَأْکُلُونَ وَ لَهُمْ فِیها مَنافِعُ وَ مَشارِبُ
( (ي- س: 72
مفهوم این آیه آن است که حق میفرماید که: ما رام گردانیدهایم چهارپایان را از براي آدمیان. بعضی را برنشینند، وبعضی را
میخورند؛ و آدمیان را در این چهارپایان منفعتها و آشامیدنیها است؛ و این عین دلالت حقّیه استمذهب این طایفه را و اوضح
معجزات و أدلّ دلایل امامت علیّ علیه السلام و بطلان
صفحه 41 از 282
ص: 33
بنیان مقالت ایشان؛ والْفَضْلُ ما شَ هِدَتْ بِهِ الأعْدآءِ، یعنی فضل [آن است] که دشمنان به آن گواهی دهند. مثال این، چنان است که
شخصی در مجلس شرع بر غیري دعوي کند و خصم که مدّعی علیه است مَعَ صَحَّۀٍ مِن نَفْسِهِ وَ سَلامَۀٍ مِن عَقلِهِ تصدیق کند، مدّعی
به اقامه بیّنه محتاج نباشد براي حصول اجماع، ولکن اگر تصدیق مدّعی علیه نباشد، البتّه محتاج باشد به اقامه برهان.
حاصل که بند کمینه جامع این کتاب، امروز قُرب ده سال است که مطالعه کتب اخبار و تفاسیر اهل سنّت میکند. هیچ حدیثی از
روایت شیعه در باب امامت علی علیه السلام، الّا که به عینه در کتب و روایات و اسانید ایشان یافته. بلی ربما که متفرّق گویند در
بعضی مواضع، چنانکه حدیث غدیر خم و مانند آن. بنابر این امامت علی علیه السلام و عدالت او [ 16 ] مجمعٌ علیها یافتم و باقی
مختلفٌ فیه.
پس عند التّنازِع بینَ الأمَّۀِ و اختلافِ الآراءِ بینَ الْمِلَّۀِ الاسلامیَّۀِ تمسّک به وي کردم به خلافت و امامت و مأمول از حضرت حق-
جلّت قدرته- چنان است که بعد از ایمان به توحید و عدل و نبوّت، تمسّک به خاندان رسول وسیلتی شود و سبب شفاعتی و
153 : در / خلاصی از درکات دوزخ. الحمد لِلّه الّذي هدانا لهذا و ما کنّا لنهتديَ لولا أن هدانا اللّه و لِلّهِ درّ القائل. شعر: [مناقب: 2
آمده است] « ولایتی » « محبتی » منبع به جاي
مواهبُ اللّهَ عندي جاوَزَتْ أمَلیفَلَیْسَ یَبْلُغُها قَوْلی و لاعَمَلی
لکنَّ أفْضَلَها عندي و أشْرَفَهامَحَبَّتی لأمیرالمؤمنینَ علی
مفهوم این هر دو بیت آن است که عطاها و بخششها که خدا با من کرده است از آنچه امید داشتم بگذشته است و قول و عمل من
به شکر آن نمیرسد، لکن فاضلترین و بزرگترین این عطیّهها به نزدیک من، محبّت ودوستی امیرالمؤمنین علیّ است.
فی کتاب ابن مردویۀ عن ابن عبّاس عن الرّسول صلّی الله علیه و آله:
مَن أحبَّ علیّاً فقد اسْتمسَکَ بالْعروةِ الوثقی.
83 : مَنْ أحَبَّ أنْ یَتَمَسَّکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَی فَلْیَسْتَمْسِکْ بِحُبِّ عَلِیِّ بْنِ أبِی طَالِب] / [در بحار: 24
صفحه 42 از 282
ص: 34
و فیه عن سلمانِ عن الرَّسول صلّی الله علیه و آله:
مَن أبغضَ علیّاً کان حقّاً علی اللّهِ أن یُسْکِنَهُ قَعْرَ جهنَّمَ وَ الّذي بَعَثَنی بالحقِّ لو أنَّ عبداً مِن أمّتی عَبَدَ اللّهِ بَیْنَ الرُّکْنِ و الْمَقامِ ألفَ عامٍ
ثُمَّ لم یَمُتْ مُوالیاً لِعلیٍّ و ذریَّتِه أکَبَّهُ اللّهُ فی النّارِ فی أسْفَلِ دَرَك علی مَنْخَریه.
201 . تنها بخش اخیر روایت در این دو منبع آمده است]. / 49 ؛ بحار: 27 / [نک: الصراط المستقیم: 2
و فیه عَن أبی سعیدِ الْخُدريعنِ النَّبیّ صلّی الله علیه وآله أنَّه قال:
إِنَّ لِلّهِ عَموداً من نور تَحْتَ الْعَرْشِ یَتَمَسَّکُ بِقَوائِمِه یُضیءُ لأهْلِ الجنَّۀِ کما تُضییءُ الشَّمسَ لأهلِ الدُّنیا لایَنالُهُ إلّا عَلیٌ و مُحِبُّوه.
[269 / [بحار: 39
یعنی: در کتاب ابن مردویه آمده است روایت از عبداللّه عبّاس از رسول صلّی الله علیه و آله که وي فرمود: هر که علی را دوست
دارد، به حقیقت که دست در بند استوارتر زده است.
و هم در این کتاب است روایت از سلمان که پیغمبر صلّی الله علیه و آله فرمود: هر که علی را دشمن دارد، حق است بر خداي تعالی
که وي را در قعر دوزخ ساکن گرداند. به حقّ آن خدایی که مرا به حق به خلق فرستاد که اگر بندهاي از امّت من هزار سال عبادت
خداي کند میان رکن و مقام، پس بر محبّت علی و فرزندان او نمیرد، خداي تعالی روز قیامت وي را به روي دو بینی به دوزخ
دراندازد در درك اسفل.
و هم در این کتاب است روایت از أبیسعید خدري که پیغمبر صلّی الله علیه و آله فرمود: به درستی که خداي را- عزّوجلّ- عمودي
است از نور در زیر عرش که آن عمود به پایههاي عرش درآویخته است و اهل بهشت را روشنی میدهد، همچنان که آفتاب اهل
دنیا را روشنایی میدهد. بدین روشناییِ این عمود نرسند و نیابند الّا علیّ و دوستان وي.
***
صفحه 43 از 282
ص: 35